نارسیده ترنج

گفتا من آن ترنجم...

شاید هیچ

سلام

فعلا درگیر انتخاب رشته ام

البته بگم انتخاب دانشگاه درست تره.. چون رشته ام کاملا مشخصه.انتخاب اول و آخرم پزشکیه..

گفتن دانشگاه ایران رو میارم... دانشگاه اصفهان رو هم همینطور.. ولی نمیدونم بیام تهران یا اصف بمونم...

صبح از یه نفر پرسیدم.. کسی که حرفش برام مثل سنده.. اون گفت تفاوت چندانی ندارن و به تنهایی ش نمیچربه..

مسئله ی من تنهایی نیست.. اتفاقا من دوست دارم مستقل بشم.. دوست دارم زندگی توی یه شهر جدید رو تجربه کنم.. دوست دارم زندگی تنهایی رو تجربه کنم و قوی بشم..

تا هرچه خدا خواهد..

بازم کمکم کن مهربانم..

مثل همیشه

لطفا اگر کسی اطلاعاتی در مورد دانشگاه ایران داره بهم بگه.. متشکرم

مسیر گم است و ناپیدا..
و من سرگشته ام در این دهر دریوزه..
اینجا مینویسم تا کم شود از بار سخن.... تا سبک گردم برای پرواز
توییتر کفاف کاراکترهایی که مغزم رو پر کردن نمیده... موشتن داره از یادم میره و این خبر تلخیه...
اینجا سعی میکنم طولانی بنویسم.. اسم و آدرس رو عوض کردم چون آدم اون زمان نیستم..
حال من بالاخره خوب میشه
بالاخره روزی میرسه که مثل سگ جون بکنم تا به آرزوهام برسم..
و روز و شب هام شیرین خواند شد.
دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
Designed By Erfan Powered by Bayan