دلم گرفته..خیلی زیاد..
علتش مشخصه..ولی راستش اینقدری بابتش خجالت زده هستم که دلم نمیخواد از فضای فکریم به بیرون راه پیدا کنه...
علتش اینقدر حقیر و پست و شرمآوره که روزی هزار بار خودمو به خاطرش سرزنش میکنم..علتش از خو نکردن به تنهایی سرچشمه میگیره...از نپذیرفتن تنهایی و تنها بودن و تنها موندن..
علتش همینه..
من باید عادت کنم
باید هرروز به خودم یادآوری کنم که تو غلط کردی .. که عاطفه تو غلط میکنی از قلعهت بیرون بیای...آره...باید روزی هزار بار بنویسم عاطفه تو همیشه تنها بودی هستی و خواهی بود...
- دوشنبه ۲۹ آذر ۹۵
- ۲۲:۴۳