دیروز وقتی ن اومده بود و در مورد کاری که ی (پسر مورد علاقهش) انجام داده بود حرف میزد... م بهش گفت که خب بهش چراغ سبز نشون بده!
من پرتم از این وادی ها..
من نمیدونم یه دختر باید چجوری چراغ سبز نشون بده..
نمیدونم
نمیدونم
دارم سعی میکنم زندگیم رو عوض کنم
دارم سعی میکنم از پ عصبی نباشم
دارم سعی میکنم به خودم بفهمونم علاقه داشتن یا نداشتن اون به من هیچ تاثیری نداره
دارم سعی میکنم درک کنم که اون توی آیندهی من نقش مهمی نخواهد داشت..
دارم سعی میکنم دو شب خواب دیدنش توی اون شهر عجیب رو فراموش کنم
باید بهش فکر نکنم
اون از زمین تا آسمون با من متفاوته...
باید فراموشش کنم
باید این هیچی رو فراموش کنم
دیگه عصبی نخواهم شد
#بگو_به_درک
- سه شنبه ۵ ارديبهشت ۹۶
- ۰۸:۵۹