سلام
دیدن عکس پروفایلش بهانه ای شد برای نوشتن ازش..
اسمش توی شناسنامه فاطمه بود..میگفت توی خونه صداش میکنن نگین..ولی من همیشه فاطمه صداش زدم..همیشه
راهنمایی و سه سال از دبیرستان هم کلاسیم بود..توی دبیرستان یه دختر معمولی بود..معمولی با نمره های معمولی.. ردیف جلویی ما مینشست و یا سارا دوست بود...علاقه ی زیادی به کامپیوتر و مباحث روشنگری و فراماسونری داشت...البته خودم هم اونموقع بی علاقه نبودم..
توی دبیرستان اما فرق کرد.. دیگه چادر سرش میگذاشت.. مادرش چادری نبود ولی خودش شد... کلاس نینجا میرفت و هنوزم کلاسای روشنگری ش پا برجا بود...
پارسال چادرش رو برداشت... نمیدونم کار کلاس های روشنگری ش به کجا کشید و توی نینجا چه قدر پیشرفت کرد... امروز عکس پروفایلش رو دیدم.. دختری با شال قرمزز و موهای سیاه بیرون ریخته
- يكشنبه ۱۷ مرداد ۹۵
- ۲۰:۵۷